تابستون

ساخت وبلاگ
امروز صبح جمعه حدود ۷ همه بیدار بودیم. مامان میرزا قاسمی درست کرد و با نون بربری تازه زدیم تو رگ. 

برنامه ریزی کردیمو برای تک سانس ۱۱:۲۰  همگی رفتیم سینما تیراژه۲ ، فیلم آهوی پیشونی سفید۲ رو دیدیم. 

فیلم خوبی بود و همه رضایت داشتیم. آیلین رو صندلی روی کاپشن خودش و خودت نشست تا قشنگتر بتونه ببینه. نیم ساعت اول آیلین هاج و واج و بدون حرکت فقط نگاه میکرد.هه. بعد یخش وا شد.

فیلمش قشنگ بود و طنز واقعی جامعه در مورد رشوه و ... هم داشت.

این بود از روز جمعه ما.

بوووووس

تابستون...
ما را در سایت تابستون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eilayka بازدید : 110 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 7:41

سلام دخملک قشنگ من

الان که دارم می نویسم من هشتگردم و شما در حال آزمون فاینال کلاس زبان کانون سمت رسالت هستی. ایشاله که مثل همیشه موفق باشی گل من.

وقتی می بینمتون که با آبجی و مامان کنار همدیگه بشدت شادید و بازی می کنید واقعا لذتی عمیق رو بهم هدیه میدین.

البته دست مامانی هم درد نکنه که واقعا براتون همه جوره وقت میذاره . کلاس و مدرسه بردناتون، رسیدن به کارهای تکالیفتون ، سر و وضعتون و امروزم که میگفت میخواد واستون پالتو و لباس مجلسی بدوزه . دست گلش درد نکنه و سایش همیشه بالا سرمون باشه .

تابستون...
ما را در سایت تابستون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eilayka بازدید : 132 تاريخ : چهارشنبه 19 دی 1397 ساعت: 21:49

تقریبا ۷ صبح امروز جمعه همگی از خواب بیدار شدیم. علت اصلیشم بیدار شدن مامان خیلی زود زود بود. با نون تازه املتی زدیم. من و مامان رفتیم بازار روز و شلغم وانار و لبو و مقداری میوه خریدیم . برگشتیم. با پ تابستون...
ما را در سایت تابستون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eilayka بازدید : 100 تاريخ : چهارشنبه 19 دی 1397 ساعت: 21:49

هشتگرد باعث شده دو روز در هفته رو نباشم پیشتون که هفته قبل شد ۳ شب. دیشب خونه عزیزه خاله دعوت بودیم.مهندس هم اتریشه . 

برای بار اول ۴شنبه شبو نبودم خونه. دست گل مامانی درد نکنه که حسابی براتون وقت میذاره ‌دیشبم بردتون ارکیده آرژانتین و حسابی خوش گذشته بهتون.گرچه منم دوست داشتم باشم باهاتون اما خوشحالم که شماها خوشحالید.

بوووووووس

تابستون...
ما را در سایت تابستون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eilayka بازدید : 97 تاريخ : چهارشنبه 19 دی 1397 ساعت: 21:49

الان که دارم می نویسم عمران نشستم . کارهام خیلی خیلی زیادن و پر دردسر. حس و حال هیچ کدومشونو ندارم و امومدم اینجا . 4 شنبه سر شب شما هم اومدین هشتگرد بعد حدود یکماه فک کنم. باور میکنی الان نمیتونم دقی تابستون...
ما را در سایت تابستون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eilayka بازدید : 105 تاريخ : چهارشنبه 19 دی 1397 ساعت: 21:49